English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1093 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gradate U درجه بندی کردن مخلوط کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
gaduate U درجه بندی کردن تغلیظ کردن
segregation U جدا کردن درجه بندی کردن
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
rates U درجه بندی کردن
rate U درجه بندی کردن
graduate U درجه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن
graduating U درجه بندی کردن
graduates U درجه بندی کردن
echelonment U درجه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن
grades U نوع درجه بندی کردن
grade U نوع درجه بندی کردن
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
dialled U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed U تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
grader U ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
admix U مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
time U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times U تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
ming U ذکر کردن مخلوط کردن
blends U مخلوط کردن رقیق کردن
blend U مخلوط کردن رقیق کردن
calibrated U درجه بندی
calibrate U درجه بندی
calibrates U درجه بندی
scaling U درجه بندی
ratings U درجه بندی
scale U درجه بندی
grade U درجه بندی
gradations U درجه بندی
graduation U درجه بندی
calibrating U درجه بندی
grades U درجه بندی
calibration U درجه بندی
grading U درجه بندی
rating U درجه بندی
gradation U درجه بندی
puddle U مخلوط کردن
intermingles U با هم مخلوط کردن
intermeddle U مخلوط کردن
interlard U مخلوط کردن
meddles U مخلوط کردن
puddles U مخلوط کردن
meddle U مخلوط کردن
syncrasy U مخلوط کردن
mingling U مخلوط کردن
mingled U مخلوط کردن
intermingled U با هم مخلوط کردن
intermingle U با هم مخلوط کردن
mingles U مخلوط کردن
mingle U مخلوط کردن
mixing U مخلوط کردن
mell U مخلوط کردن
admix U مخلوط کردن
intermingling U با هم مخلوط کردن
meddled U مخلوط کردن
melts U مخلوط کردن
hash U مخلوط کردن
blend U مخلوط کردن
confect U مخلوط کردن
commix U مخلوط کردن
blends U مخلوط کردن
melt U مخلوط کردن
merit rating U درجه بندی شایستگی
calibration constant U ثابت درجه بندی
scscalable U قابل درجه بندی
grade U درجه بندی رتبه
intergradation U درجه بندی داخلی
ratee U درجه بندی شونده
rater U درجه بندی کننده
rating schedule U مقیاس درجه بندی
rating scale U مقیاس درجه بندی
performance rating U درجه بندی عملکرد
peer rating U درجه بندی همسالان
logarithmic scale U درجه بندی لگاریتمی
grades U درجه بندی رتبه
credit rating U درجه بندی اعتبار
calibration curve U منحنی درجه بندی
calibration error U خطای درجه بندی
graduation line U خط درجه بندی شده
linear scale U درجه بندی خطی
etherize U بااتر مخلوط کردن
brandy U با کنیاک مخلوط کردن
brandies U با کنیاک مخلوط کردن
burden U مخلوط کردن بار
burdens U مخلوط کردن بار
intermix U در هم امیختن با هم مخلوط کردن
turn the mortar U مخلوط کردن ملات
tempers U مخلوط کردن مزاج
tempered U مخلوط کردن مزاج
temper U مخلوط کردن مزاج
mixes U امیختن مخلوط کردن
mix U مخلوط کردن ترکیب
shuffles U بهم مخلوط کردن
shuffle U بهم مخلوط کردن
mix U امیختن مخلوط کردن
shuffled U بهم مخلوط کردن
cross loading U مخلوط کردن بارها
mixes U مخلوط کردن ترکیب
agitation U مخلوط کردن اشفتگی
shuffling U بهم مخلوط کردن
souse U با ترشی مخلوط کردن
ethylate U بااتیل مخلوط کردن
commingle U بهم مخلوط کردن
maximum scale value U مقدار درجه بندی حداکثر
trick U درجه بندی عدسی دوربین
suppliers rating U درجه بندی نمودن فروشنده ها
tricked U درجه بندی عدسی دوربین
unscourced wool U پشم درجه بندی نشده
forced distribution rating U درجه بندی با توزیع معین
graphic rating scale U مقیاس درجه بندی نگارهای
tricking U درجه بندی عدسی دوربین
dan gup jeado U سیستم درجه بندی تکواندو
admix U مخلوط شدن امیزش کردن
immingle U بهم امیختن مخلوط کردن
roil U مخلوط کردن سرگردان شدن
blenders U ماشین مخصوص مخلوط کردن
blender U ماشین مخصوص مخلوط کردن
grand division U مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
degree of difficulty U درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
direct reading dial U درجه بندی برای قرائت مستقیم
dial collar U طوقه یا حلقه درجه بندی شده
graduate collar U حلقه یا طوقه درجه بندی شده
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
truck mixing U مخلوط کردن بتن روی کامیون
sugars U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
platinize U با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
sugar U ماده قندی با شکر مخلوط کردن
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
bollix U سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
To do something slapdash. U کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
blunders U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
premix U قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
blundering U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder U دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
color value U درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
degrade U کم کردن درجه خفیف کردن
degrades U کم کردن درجه خفیف کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
portions U تسهیم کردن سهم بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
vamp U وصله کردن سرهم بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
partitions U جدا کردن جزء بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
partition U جدا کردن جزء بندی کردن
to put on U شرط بندی کردن تحمیل کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
portion U تسهیم کردن سهم بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
dry ginger U نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
batch U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches U اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
pasting U سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasted U سر هم کردن سرهم بندی کردن
pastes U سر هم کردن سرهم بندی کردن
paste U سر هم کردن سرهم بندی کردن
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
peg U کوشش کردن درجه
pegs U کوشش کردن درجه
subdividing U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided U بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1A hero can affect on the people.
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com